به یادت...

قرنطینه ی احساس...

یا لثارک الحسین ای خون خواه حسین (علیه السلام)

Home || Email || Porfile|| qυєєη || Archive || Links|| posts

به یادت...

دیروز بارامـ باریدو منـ به یاد درسـ هفتـ سالگیـ پشتـ پنجره ماندمـ تا او بیاید

 

آنـ وقتـ ها میگفتند او در بارانـ آمد و منـ از آن وقتـ تا وقتیـ که تو آمدیـ انتظارتـ را میـ کشیدمـ

 

بیـ آنکه بدانمـ گمشده امـ کیستـ .دیروز هر چه نگاه به پنجره ریختمـ او نیامد و یا نه دیوانگیستـ ببخشـ تو نیامدیـ

 

میـ دانمـ قرار نبود که بیاییـ و چه زیبا میـ شد کسیـ وقتیـ بیاید که قرار نیستـ

راستیـ آن چیزیـ که سالها پیشـ بردیـ حالا کجاستـ؟  دلمـ را می گویمـ

 

مراقبـ روانیـ انگشتانتـ ، لطافتـ روح مهربانتـ، دردهایـ نگفته ی سازتـ ، در هایـ بسته ی خلوتتـ،

 

وفایتـ، زمزمه های تنهاییتـ ، غصه هایـ ارغوانیتـ، و مخصوصا اسمـ قشنگت باشـ

 

در انتظار در انتظار نگذاشتنتـ

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ ||جمعه 12 خرداد 1391 || 13:35 || رسپینا |



.::qυєєη-cod::.